Belief
باور چیست؟
8 تیر 1400
Change-Negative-Beliefs
6 قدم ساده برای تغییر باورهای منفی
11 تیر 1400
Build belief

Build belief

چگونه باور ایجاد کنیم

باور های محدود کننده

باور های محدود کننده

باور همان فکری است که ما از کودکی دریافت کردیم و پذیرفته ایم. و با دیدن الگو ها و نشانه ها در ذهن ما ریشه دوانیده و قوی تر و قوی تر شده است. ما به هر چیزی که توجه کنیم اساس آن چیز را به زندگی خودمان دعوت می کنیم. چه مثبت و چه منفی چه زشت و زیبا ما با توجه به خواسته هایمان آنها را به زندگی مان دعوت می کنیم . و با توجه با ناخواسته هایمان آنها را نیز به زندگی مان دعوت می کنیم. در واقع احساسات خوب نتایج خوبی رو در زندگی ما رقم می زنند و احساسات بد اتفاقات بد رو رقم می زنند.

بنابر این ما همواره باید احساسمان را و حال روحی مان را خوب نگه داریم. تا بتوانیم بر روی باور های خود کار کنیم بتوانیم باور های محدود کننده که از کودکی توسط خانواده ، دوستان و جامعه به ما داده شده است، را تغییر دهیم و باور های مثبت و جدید را جایگزین آنها کنیم. ما باید در تغییر باور های منفی و جایگزین کردن باور های مثبت متعهد باشیم. و هر روز بر روی خود کار کنیم . از بین بردن باور های محدود کننده و ایجاد باورهای مثبت و باور های فراوانی مانند از بین بردن علف های هرز و کاشتن گل های زیبا در یک باغچه است.

ما همواره باید به باور های مثبت و جدید مان رسیدگی کنیم و آنها را تکرار و تقویت کنیم. به محض اینکه ما از باور های جدیدمان و همان گلهای زیبا قافل شویم . علف های هرز رشد می کنند و دوباره بالا می آیند و همه جا را می پوشانند. ما به محض اینکه کار کردن روی خود و باور های خود را متوقف کنیم باور های منفی و مخرب قبلی قدرت پیدا می کنند.

ترمز های موفقیت

ایجاد باور - تمز هیا موفقیت


گاهی اوقات ما دوست داریم سریع پیشرفت کنیم دوست داریم سریع نتیجه بگیریم. اما باور های منفی ما همانند ترمزی سر راه ما قرار دارند . تصور کنید که میخواهید با یک ماشین شروع به حرکت کنید. اما یک پای تان روی گاز است و پای دیگرتان روی ترمز تا زمانی که اینجوری است. حرکت اتفاق نمی افتد ما ابتدا باید ترمز های ذهنی خود را آزاد کنیم . تا بتوانیم پذیرای باور های جدید باشیم . مثلا روی یک تکه کاغذ می نویسیم که چرا من نتوانستم ثروتمند شوم؟ دلیل ؟ دوباره خودمان می نویسیم که چون پول کم است ! چون پول درآوردن سخت است ! چون ثروت معنوی نیست !

دقت کنید اینها باور های منفی ذهن ما هستند. همان ترمز های ذهنی که اجازه نمی دهند. باور های مثبت وارد ذهن ما شوند تا زمانی که این ترمز های ذهنی وجود دارند. تا زمانی که ما یک پایمان روی ترمز است و پای دیگرمان روی گاز ما به کندی حرکت می کنیم. یا اصلا حرکت نمی کنیم . حالا یکبار دیگر این سوال را از خودمان می پرسیم. و با باور های مثبت جواب می دهیم .و در واقع باور های مثبت را روبروی جواب های منفی مان میگذاریم تا به ذهنمان بفهمانیم که می شود :

چرا من نتوانستم ثروتمند شوم ؟ جواب : چون پول کمه = پول انرژیه و انرژی نا محدوده !!! چون پول درآوردن سخته = مگه بیل گیتس و زاکر برگ سختی کشیدن تا به ثروت رسیدند. رفتن دنبال کاری که عاشقش بودن عشق کردن و پول درآوردن!!! ثروت معنوی نیست = کی گفته ثروت معنوی نیست پس چرا تمام امامان و پیامران ما ثروت مند بودن !!! ماخیلی باید مراقب جواب هایی که میدهیم باشیم . جواب های ما همان باور های ما هستند که ما در زندگی با آنها بزرگ شده ایم . دیده ایم و یا شنیده ایم .

این ندای درونی انتقاد گر همواره با ماست. و تا سوالی می پرسیم اولین جواب منتقدانه و منفی را در اختیار ما می گذارد. ما اگر به رفتار خودمان دقت کنیم در طی روز کلمات بسیاری از دهان ما خارج می شوند. که در خیلی از آنها باورد های منفی موج می زنند . ما برای پیدا کردن باور های منفی باید از خودمان شروع کنیم. باید به حرف زدن خودمون بیشتر توجه کنیم هر روز وقتی صبح از خواب بیدار میشویم. تا شب هنگامی که بخوابیم ممکن است کلمه هایی بگوییم که بر خلاف باور های مثبت ما باشند .

ما باید به حرف های خودمان خیلی توجه کنیم. و باور های منفی را در حرف های خودمان شناسایی کنیم و آنها را حذف کنیم . ممکن است دوستی با ما در حال صحبت است و می گوید اوضاع خراب است. و ما هم حرف او را تکرا کنیم و بگوییم بله اوضاع خراب است . یا وقتی او یک مثال از گرانی می زند ما هم یک مثال دیگر بزنیم. این خودش یک پاشنه آشیل و یک ترمز قوی برای رسیدن به موفقیت های ما هست.

کنترل ورودی های ذهن

کنترل ورودی های ذهن برای ساخت باور

برای ایجاد باور های مثبت باید روی ورودی های ذهنمون کنترل داشته باشیم .نمیشه ما بخواهیم باوری مثبت تو ذهنمون ایجاد کنیم و از اون طرف بشینیم به اخبار منفی گوش کنیم . ما نمیتونیم رو ذهنمون و رو باور هامون کار کنیم و از طرفی دوستی داشته باشیم پر از باور های منفی و ذهن خراب و مدام با اون در ارتباط باشیم. و انتظار هم داشته باشیم که باور های ذهنی مون به بهترین شکل ساخته شوند.

با باید آهنگ های غمگین و منفی که به ما حس نا خوشایندی میدن رو گوش ندهیم. ما باید اخبار منفی و کلا اخبار رو از زندگی مون حذف کنیم . یه لحظه با خودتون فکر کنید ببینید تا حالا چقدر اخبار تماشا کردید . آیا بعد از اتمام اخبار شما حال و احوال و احساس خوبی داشتین یا احساستون خراب بوده. قطعا بعد از دیدن اخبار حال ما خوب نمیشه که هیچ بدتر هم میشه . چون من ندیدم تو اخبار یک بار به ما خبر خوبی بدن .همیشه تو اخبار خبر سیل و زلزله و ویرانی و دستگیری و گرفتاری و جنگ و اینها رو میدند.

بنابر این اگر ما میخواهیم که باور های مثبت در خودمون ایجاد کنیم و از اونها محافظت کنیم باید اخبار و سریال های تلویزیونی و دوستان منفی رو از زندگی مون حذف کنیم .چون رسانه ها ذهن ما رو به جایی می برند که خودشون می خواهند. و اونجا اصلا جای خوبی نیست و ما می توانیم .آگاهانه ذهن خودمون و باور های ذهنی مون رو به جایی ببریم که خودمون می خواهیم .

پیدا کردن الگو های موفق

پیدا کردن الگوهای موفق باور های مثبت

ذهن ما با پیدا کردن الگو های موفق خیلی راحت تر باور می کند. که کاری شدنی است که این کاری که میخواهم انجام دهم امکان پذیر است . ما با پیدا کردن الگو های موفق و افرادی که قبل از ما مسیری که ما میخواهیم برویم رو رفته اند. خیلی راحت تر می توانیم به ذهنمان بفهمانیم که این مسیر درست است . که این مسیر شدنی است .

یک مثال میزنم سالهای سال بود در ورزش دو و میدانی کسی نتونسته بود. مسافت یک مایل رو که حدود 1600 متر میشود رو کمتر از 4 دقیقه بدود. یعنی تا آن زمان فکر می کردند .که ویژگی های فیزیکی بدن انسان این اجازه رو نمی دهد. تا اینکه فردی از انگلستان به نام راجر بنیستر آمد. و این کار رو انجام داد او توانست یک مایل را در کمتر از 4 دقیقه بدود . نتیجه جالب بود . اتفاقی که افتاد در یک ماه اول دو نفر دیگر از ورزشکاران آمدند .و رکورد راجر بنیستر را زدند و در 6 ماه بعد حدود 30 نفر از ورزشکاران این کار رو انجام دادند .

سوال اینجاست که چرا آنها تا آن زمان انجام نداده بودند . اما وقتی راجر بنیستر آمد و این کار را انجام داد آنها هم توانستند . آیا زمین تغییر کرد؟ آیا لباسها تغییر کرد؟ آیا کفش ها بهینه تر شد ؟ نه !!! پس چی ؟ تنها چیزی که تغییر کرد باور آنها بود که تغییر کرد .تا قبل از آن اصلا باور نمی کردند که این کار شدنی باشد اما وقتی راجر بنیستر آمد. و این کار را انجام داد با خودشان گفتند : اگر این تونسته پس منم می تونم .

تکرار باور های مثبت

تکرار باورهای مثبت

همان طور که می دانید باور فکری است که برای ما انسانها بسیار تکرار شده و وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده است . و تبدیل به باور شده است برای اینکه فکری وارد ضمیر ناخودآگاه ما شود. و تبدیل به یک باور قوی شود. باید بارها و بارها تکرار شود. بنا بر این ما هم برای تغییر باور هاو نشاندن باور های مثبت بجای باور های منفی می توانیم. دقیقا از همین تکنیک استفاده کنیم بنابر این ابتدا لازم است که با عملکرد نیمکره های مغز آشنایی پیدا کنیم. باور در نیمکره راست ما جای دارد. و منطق که گاهی اوقات مخالف باور است در نیمکره چپ ما جای دارد .

برای برنامه ریزی نیمکره های مغز باید بدانیم. که گوشهای چپ و راست ما نیز نقش بسیار مهمی در این فرایند دارند. هرچه را با گوش راست بشنویم وارد نیمکره چپ مغز ما می شود. و هر چه را با گوش چپ بشنویم وارد نیمکره راست مغز ما می گردد. بنابر این یکی از بهترین راه های ساختن باور های مثبت و تغییر باور های منفی این است که ما باور های مثبت را با صدای خودمان ضبط کنیم و در گوش چپ مان بگذاریم و همین جوری که در طی روز به فعالیت می پردازیم .باور های مثبت ما هم در ذهن ما تزریق می شوند. و رفته رفته روی باور های منفی می نشینند.

تمرین و تکرار باعث درک بیشتر و آگاهی بیشتر ما انسانها خواهد شد .هر کاری هر شغلی و هر مهارت تازه ای و هر باور تازه ای که می خواهیم یاد بگیریم. اولش سخت است . شروعش سخت است . اما وقتی تمرین کنیم و تکرار و تکرار کنیم. مسیر عصبی اش در ذهن ما ساخته خواهد شد. و به مرور آن کار برای ما راحت تر و راحت تر خواهد شد. چون تکرار مادر مهارتهاست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود