درحقیقت تمام باورهای ما انسانها به دو دسته کلی تقسیم می شوند باورهای مثبت و باورهای منفی ، اغلب باورهایی که ما را محدود می کنند و باز دارنده هستند و احساس بدی در ما ایجاد می کنند جزو باورهای منفی قرار دارند و آن دسته از باورهایی که به ما روحیه می دهند و برای ما انگیزاننده و الهام بخش هستند و احساس خوبی به ما می دهند و ما را در رسیدن به خواسته هایمان کمک می کنند در ردیف باورهای مثبت قرار دارند
باورهای که حس خوبی به ما می دهند و روحیه بخش هستند باورهای مثبت نامیده می شوند . باورهای مثبت دلیل تمام کامیابی ها و موفقیت های ما هستند . همان باورهایی که باعث پیروز شدن در تمام مراحل زندگی ما شده اند. همان باورهایی که باعث میشود ما بدانیم که زنده ایم بدانیم که مفیدیم ، بدانیم که ارزشمندیم ، و بدانیم که رو به جلو حرکت می کنیم. همان باورهایی که تاب آوری ما را بیشتر می کند و از ما انسانهای سرسخت تری می سازد ، همان باورهایی که باعث می شود انگیزه و قدرت ما برای انجام کارهای مشکل افزایش یابد ، باورهای مثبت عزت نفس و اعتماد به نفس و خود باوری ما را افزایش می دهد و اگر در مسیر درست استفاده شوند ما خیلی سریع تر به خواسته هایمان می رسیم و از پس مشملات و مسائل زندگی مان هم به خوبی بر می آییم .
باورهای مثبت روحیه ، انگیزه و احساس مثبت در ما ایجاد می کند و حال ما را خوب می کند و امید به زندگی ما را بیشتر می کند.
باور مثبت باعث میشود ما فرکانس خواسته هایمان را به صورت ناخودآگاه به جهان هستی ارسال کنیم.
باور مثبت باعث می شود که ما به خواسته هایمان جامه عمل بپوشانیم ، برای جهان هیچ فرقی نمی کند که ما چه خواسته ای داریم اگر باوری متناسب با خواسته خودمان ایجاد کنیم و فرکانس خواسته هایمان را به جهان هستی ارسال کنیم دیر یا زود به خواسته مان می رسیم.
باور مثبت و تکرار باورهای مثبت در گذر زمان اعتماد به نفس و عزت نفس ما را افزایش می دهند.
باور مثبت ذهن ما را زیبا می کند و همین اندیشه زیبا فرکانس های مثبت به جهان میفرستد.
باورهای مثبت باعث می شود که ما در زندگی مان احساس زنده بودن کنیم ، احساس رشد و حرکت کنیم و باور کنیم و احساس کنیم که رو به جلو هستیم . واقعیت این است که زندگی یک بازی بزرگ است و ما وقتی احساس مثبتی داشته باشیم در این بازی در بازی زندگی خودمان بازیگر نقش اول زندگی خودمان هستیم و دیگر تماشاچی نیستیم و اجازه نمی دهیم که زندگی ما را شخص دیگری کنترل و اداره کند . بزرگترین قدرت آدمی همین است همین که ما مسئولیت صد درصدی زندگی خودمان را خودمان به عهده بگیریم و باور کنیم که خودمان خالق
زندگی خودمان هستیم خودمان هر لحظه با باورهایمان ، با افکارمان و با کانون توجهمان زندگی خودمان را رقم می زنیم.
باور مثبت باعث می شود که در زندگی حس شادابی داشته باشیم و به ورزش و سلامتی خودمان اهمیت ویژه ای بدهیم و هر روز وقتی را برای ورزش کردن در نظر بگیریم به خاطر این که سلامتی مان برای مان مهم است اگر سلامتی نداشته باشیم نمی توانیم از تمام جنبه های زندگی لذت ببریم زیرا زندگی کردن برای مان مهم است چون آینده مان برایمان مهم است دوست داریم ده سال بعد یا بیست سال بعد باز هم همینجوری سالم و سلامت باشیم .
باورهای مثبت باعث می شود که زندگی ما نظم پیدا کند و وقتی زندگی ما نظم پیدا کند این نظم به تمام جنبه های زندگی هم راه پیدا می کند
باور مثبت باعث می شود که فرایند خواب ما منظم شود دیگر مانند افراد منفی نگر و بی برنامه شبها تا دیروقت بیدار نمی مانیم و صبح ها تا در وقت در رختخواب نمی مانیم چون زندگی مان حساب کتاب دارد زیرا برای زندگی مان برنامه داریم و زندگی مان هدف مند است.
باورهای مثبت باعث می شود که ما با بالاترین انگیزه رویاهای خود را دنبال کنیم ، شروع کنیم به هدف گذاری و برنامه ریزی و پلان داشته باشیم و هر روز در مسیر باشیم و از مسیر خارج نشویم و وقتی در مسیر قرار می گیریم هر روز ایده ها و افکار جدید به ذهن مان می رسد.
باور مثبت باعث ایجاد احساس خوب در ما می شود و طبق قانون
احساسات خوب = اتفاقات خوب
و احساسات بد = اتفاقات بد
باورهای منفی همان باورهایی هستند که وقتی به آنها فکر می کنیم احساس خوبی نداریم وقتی به آنها فکر می کنیم احساس کم بودن و احساس محدودیت داریم همان باورهایی که دست و پای ما را به لحاظ ذهنی می بندند و باعث توقف یا کند شدن رشد و حرکت زندگی مان می شوند . وقتی در زندگی مان درگیر باورهای محدود کننده شویم و هنگامی که به دلیل ورودی های اشتباه آن باورها را در ذهن مان ایجاد کنیم خواهیم دید که کارهایمان به درستی پیش نمی روند و یا ما نمی توانیم کارهای روزمره زندگی مان را به درستی انجام دهیم و کم کم ، سرو کله مشکلات در زندگی ما و در کسب و کارمان پیدا میشود و باورهای منفی نه تنها کسب و کارمان را مختل می کند بلکه باعث می شود اعتماد به نفس و انگیزه و عزت نفس ما هم افت کند و در بعضی افراد اعتماد به نفس به طور کلی از بین می رود.
اول از همه باید بدانیم که باورهای منفی حال خوب ما را از بین می برد و باعث می شود احساس ما نیز منفی گردد.
باورهای منفی به طور کامل در زندگی ما محدودیت ایجاد می کند و زندگی ما را دستخوش مشکلات جدید می نماید.
باورهای منفی یکی از دلایل مهمی است که افراد به سوی شکست سقوط می کنند.
باورهای منفی انگیزه ما را برای رسیدن به اهداف می گیرند و بعد از مدتی چیزی از اعتماد به نفس و عزت نفس مان باقی نمی ماند.
باورهای منفی باعث می شود که ما حس حرکت نداشته باشیم و همیشه و همه جا بنشینیم و ببینیم که چه پیش خواهد آمد . در واقع بجای اینکه یک بازیگر باشیم در زندگی خود تبدیل به یک تماشاچی خواهیم شد .
باورهای منفی رویاهای ما را نابود می کنند و باعث می شود که ما فکر کنیم هدف گذاری و رسیدن به رویاها کاری بیهوده است و برای موفقیت مان هیچ تلاشی نکنیم .
باورهای منفی باعث می شود که نظم زندگی ما بهم بریزد و در زندگی سردر گم و گیج شویم و ندانیم که چه می کنیم و اشتباه پشت اشتباه مرتکب میشویم .
باورهای منفی باعث می شود که برنامه خواب ما بهم بریزد و بجای سحر خیزی صبح ها انگیزه و انرژی بیدار شدن و از رختخواب بیرون آمدن نداشته باشیم .
باورهای منفی باعث می شود که ما اصلا به فکر ورزش کردن نباشیم و حتی سلامتی خودمان هم برایمان مهم نباشد چرا که وقتی کسی آینده اش برایش مهم نباشد ، اهمیتی هم به سلامتی اش نمی دهد.
باورهای منفی باعث ایجاد حس منفی در ما می شود و طبق قانون
احساسات بد اتفاقات بد را بوجود می آورد.
راه های بسیاری برای شناختن باورهای منفی و محدود هستش که بعضی ها آسان وبعضی از آنها دشوار است اما ساده ترین و راحت ترین راه برای شناختن باورهایمان که به درد همه می خورد و برای هر انسانی با هر سنی و با هر میزان از تحصیلاتی قابل استفاده است و خیلی خیلی راحت است و به ما کمک میکند که بدانیم کدام باور صحیح است و کدام باور غلط این است که اعتماد کنیم به حس درونی خودمان یعنی همان قطب نمای درونی که خداوند در وجود ما قرار داده است یعنی همان احساس مان اگر به چیزی فکر می کنیم و حالمان و احساس مان خوب می شود معلوم است که پای یک باور درست در میان است و اگر به موضوعی فکر می کنیم و حالمان گرفته می شود و اخم بر چهره مان می افتد و در واقع احساس مان خراب می شود مشخص هست که پای یک باور منفی در میان است .
به عنوان مثال باید ببینیم که باورهایمان به پول چگونه است وقتی به پول فکر می کنیم آیا حالمان و احساسمان بد می شود یا وقتی به پول فکر می کنیم احساس خوبی داریم . دوستان این خیلی نکته ظریفی است خیلی از انسانها وقتی به پول فکر می کنند احساس خوبی ندارند چون آنها دارند به نداشتن پول فکر می کنند ولی آنهایی که وقتی به پول فکر می کنند و حالشان خوب می شود و احساس خوبی پیدا می کنند آنها دارند به داشتن پول فکر می کنند . خیلی مهم است که وقتی ما به خواسته ای و به موضوعی فکر می کنیم آیا داریم به نداشتن آن موضوع و به حس کمبود آن فکر می کنیم یا داریم به فراوانی آن موضوع فکر می کنیم .
بنابر این مواظب باشید تا جایی که می توانید فیلم های ترسناک وغمگین فیلم هایی که در آن کشت و کشتار است تماشا نکنید آهنگ های غمگین گوش ندهید و اخبار را اصلا نبینید ، خبری که مهم باشد بالاخره به گوش ما می رسد چرا که باعث به وجود آمدن یک احساس منفی در شما می شود و به دنبالش یک باور منفی در شما ساخته می شود که این باور منفی همان انگیزه ، اعتماد به نفس و عزت نفس شما را نشانه گرفته است و وقتی اینها را از دست بدهید دیگر شروع کردن و در مسیر موفقیت قرار گرفتن برای شما بسیار دشوار می شود.