5 راه از بین بردن باورهای محدود کننده

باورهای محدود کننده ای مثل این که : تو لیاقتش رو نداری ، تو جنبه اش رو نداری ، تو مال این زندگی نیستی ، تو آدم این کار نیستی ، تو نمی تونی ، پول دار شدن کار راحتی نیست ، ثروتمند ها اونقدر مشغله کاری دارند که وقت نمی کنند از زندگی شون لذت ببرند. این جور باورهای محدود کننده خیلی خیلی مخرب هستند و میزنند هرچی باور مثبت هم که داشته باشیم از بین می برند و وظیفه ماست که این باورهای مخرب رو شناسایی کنیم و یا از بین ببریمشون و یا جاشون رو با باورهای مثبت و قدرتمند کننده عوض کنیم .همه مون تو زندگی با موانع و مشکلات و یا چالش هایی برخورد می کنیم که به دلیل افکار خودمان به وجود آمده است . مثلا وقتی فکر می کنیم لیاقت فلان زندگی را نداریم . یا شایسته اون شغل و جایگاه اجتماعی بالا نیستیم .

تمام این باورهای اشتباه و محدود کننده زاییده فکر اشتباه ماست. این افکار اشتباه و این باورهای محدود کننده بیشترشون اکتسابی هستند یعنی ما اونها رو توسط جامعه ، اطرافیان و رسانه ها و غیره شنیدیم و این باورهای محدود کننده اینقدر برامون تکرار شده که یک سری الگو های ذهنی در ذهنمون ایجاد شده که فکر می کنیم این باورها درست هستند  و متاسفانه خیلی هامون اینها رو به عنوان الگوهای ذهنی پذیرفتیم.و اما تغییر باورها  و از بین بردن باورهای محدود کننده با این 5 مرحله ای که واستون توضیح میدم میتونه خیلی راحت تر اتفاق بیفته البته به شرطی که خودتون هم بخواهید و از نظر ذهنی مقاومت رو کمتر کنید تا باورهای مثبت و قدرتمند کننده خیلی زود بتونند جایگزین باورهای منفی و محدود کننده بشوند.

شناختن باورهای محدود کننده

یکی از مهمترین وظیفه های ما تو زندگی این هستش که ما خودمون رو رشد بدیم ، در تمام ابعاد چون جهان داره به سوی تکامل حرکت می کنه و ما هم باید همیشه در حال تکامل و در حال بهتر و بهتر شدن باشیم ، بیشتر آدمها به چیزی اعتقاد دارند که به اون آگاه نیستن یعنی چیزی رو باور دارند که هیچ شناختی از اون ندارند و بهترین راه برای ریشه کن کردن یک باور محدود کننده این هستش که اول کار اون باور رو بشناسیم و مهمترین راه برای شناختن اینکه یک باور محدود کننده چه ویژگی باید داشته باشد این است که وقتی ما به یک باور محدود کننده فکر می کنیم حس خوبی نداریم و بیشتر باورهای محدود کننده در انسان احساس ، ترس ، نگرانی ، اضطراب ، نا امیدی و این مدل احساسات را به وجود می آورند و در جایی که این گونه احساسات باشند دیگر جایی برای حال خوب و انرژی مثبت و مهارت وحس خلاقیت باقی نمی ماند.

وقتی شما به یک باور محدود کننده فکر می کنید و یا دارید آن باور را تولید می کنید بدن شما نیز نشانه هایی متناسب با این فکر منفی و افکار و اعتقادات محدود در خود نمایان می سازد به عنوان مثال ممکن است که احساس ضعف و گیجی کنید و یا دچار یخ زدگی بدن شوید و یا به طور غیر ارادی اخم کنید و چهره شما کمی درهم فرو رفته شود این رفتارها می تواند نشانه این باشد که شما دارید به یک باور محدود کننده فکر می کنید.

به خودتان حق انتخاب بدهید

ذهن ما دوست ندارد که چیزی به آن تحمیل شود . بلکه همیشه دوست دارد که خودش حق انتخاب داشته باشد و از بین چند گزینه یکی را انتخاب کند . وقتی که شما از باور محدود کننده خود مطلع باشید . قطعا حرکت بعدی شما این است که یک گزینه را انتخاب کنید . با باور به اینکه شما تو ذهن خودتون افکار و باورهایی را پرورش داده اید . خودتون هم قدرت تغییر این باورها رو دارید . از خودتون بپرسید که من این باور را ایجاد کردم ، من خودم این اعتقاد را به کار گرفتم ولی دیگر به درد من نمی خورد ، همیشه و در هر زمان می توانم یک فکر جدید را جایگزین فکر و باور قبلی کنم ، چرا که همیشه جایگزینی بهتر است. آیا من آماده ام که همین الان باورم را تغییر دهم ، وقتی یک جواب مثبت به این سوال خودتان می دهید یعنی دارید انتخاب تان را به باورتان متصل می کنید . باید به انتخاب های گذشته تان فکر کنید و ببینید که کدام انتخاب و کدام باور کدام نتایج را امروز برای شما به وجود آورده است و بین باور خوب و بد آگاهانه یکی را انتخاب کنید .

پاکسازی محیط قبلی و رفتن مسیر جدید

یادمان باشد که وقتی می خواهیم مسیر فکری و باور جدیدی ایجاد کنیم این نکته را در نظر بگیریم که باورهای محدود کننده قبلی هنوز در کمین هستند که به ما آسیب بزنند . ساختن باورهای جدید مثل کاشتن یک دانه جدید است وقتی که می خواهیم دانه های جدیدی را بکاریم ابتدا به ساکن باید محیط را آماده کنیم حتما باید قبل از کاشتن باورهای جدید علفهای هرز که همان باورهای محدود کننده هستند را پاک کنیم و یا آنها را ریشه کن کنیم تا دیگر جرات رشد نداشته باشند چون اگر این کار را انجام ندهیم و بدون پاکسازی باورهای محدود کننده خودمان شروع به ساختن باورهای جدید کنیم به احتمال زیاد در مدت زمان کوتاهی این باورهای منفی و مخرب و محدود کننده تمام فرایند باورسازی ما را خراب می کنند.

مثل یک باغبان که اول علف های هرز را بیرون میکشد بعد بذر دانه یا گل و درختی را می کارد ما هم باید در مورد باورهایمان همین کار را انجام دهیم . خب شاید این سوال بریتان پیش بیاید که باغبان به راحتی علف های هرز را می بیند و بیرون می کشد ما چطور عملیات پاکسازی را انجام دهیم . جواب اینجاست : ما بیشتر از همه با خودمان گفتگوهای درونی داریم هر گفتگوی درونی و هر فکر منفی که در ذهنمان می چرخد را با یک باور مثبت بمباران کنیم تا به آن باور منفی فرصت رشد ندهیم . ما باید جملات مثبت و قدرتمند را اینقدر توانمند کنیم که تبدیل به یک ابزار سازنده و موثر برای نابود کردن فکرهای محدود و همان علف های هرز یا افکار منفی در ذهن و روان ما شوند.

جملات مثبت و قدرتمند باعث می شوند که ما نقاط ضعف خود را از بین ببریم و در واقع آنها را تبدیل به نقطه قوت کنیم ، جملات تاکیدی قدرتمند باعث ایجاد حس الهام بخشی در انسان می شوند و استعدادهای درونی و مهارتهای ما را رشد می دهند .جملات قدرتمند کننده دقیقا نقطه برعکس باورهای محدود کننده هستند و به ما کمک می کنند به جای اینکه فکر مان را روی افراد و شرایط نازیبا متمرکز کنیم ، بیایم و افکار و احساسات و باورهای خودمون رو و کانون توجه مون رو روی ویژگیهای مثبت خودمون متمرکز کنیم. مثلا با این مدل از گفتگوهای درونی که باعث ایجاد باور توانمند کننده در ما می شوند افکارمان را تقویت کنیم : اگر هم بترسم از کاری که میخواهم انجام دهم باز هم انجامش می دهم و من همیشه  و همه جا به خودم افتخار می کنم چرا که ترسیدم و انجامش دادم .

این کاریه که خیلی ها انجام نمی دهند و خیلی ها وقتی می ترسند و وقتی با مشکلی مواجه می شوند جا می زنند . به نظر من بزرگترین ویژگی انسان این هست که به مشکلات حمله کند . چون ما وقتی با مشکل مواجه می شویم سه تا انتخاب داریم . یک اینکه فرار کنیم که این کار آدم های ترسو است ، دوم اینکه بایستیم و غر بزنیم که این هم کار درستی نیست به قول ویلیام گلاسر که می گوید غر زدن یه جور رفتار نا سالم انسانیه به فرد اشتباه یا به رفتار اشتباه و اما راه سوم و مهمترین راه این است که وقتی با مشکلی مواجه می شویم به مشکلات حمه کرده و اونها رو از بین ببریم .

ایجاد موقعیت جدید

حالا که یاد گرفتیم که چگونه باورها محدود کننده خود را شناسایی کنی و آموختیم که چگونه محیط را از علف های هرز پاک سازی کنیم ، حالا ذهن ما آماده است تا کاشت را شروع کنیم ، وقتی که داریم یک باور جدید را تجسم می کنیم مهم است که روی باورهای مثبت و نا محدود خود متمرکز شویم ما همیشه باید در هنگام باورسازی روی باورهای توانمند کننده خود متمرکز شویم نه روی عوامل بیرونی ، باید بدانیم که تمام اتفاقات خوب زندگی ما را عوامل درونی مان رقم می زنند نه عوامل بیرونی ، درست است که ما ذهن خود را پاک سازی کرده ایم و باورهای جدید در ذهن خود ایجاد کرده ایم ولی اگر از این موقعیت جدید که ایجاد کرده ایم نگهداری نکنیم دوباره باورهای محدود کننده قدیم که همان علف های هرز هستند سر و کله شان پیدا می شود و تمام فرایند باور سازی ما را از بین می برند.

ایجاد باور قدرتمند کننده

ساختن باور قدرتمند اولین کاری است که پس از ، از بین بردن باورهای محدود کننده باید سریعا انجام دهیم چون باورهای قدرتمند کننده روی افکار ما تاثیر می گذارند و افکار ما گفتار را به وجود می آورند و گفتار ما رفتار را و رفتار ما عادت های ما را به وجود می آورند و عادت های ما شخصیت ما را به وجود می آورد و در واقع ما چیزی نیستیم جز عادتهایمان و در نهایت این عادتهایی که در خودمان ایجاد کردیم و این شخصیت را توسط عادت های مان ایجاد کردیم سرنوشت نهایی ما را رقم می زنند . تمام این عادتها و باورهای ما هستند که باعث می شوند مرحله به مرحله زندگی ما شکل بگیرد ما حتی اگر بخواهیم یا حتی اگر هم نخواهیم همیشه تحت تاثیر باورهای خود هستیم.

و اما خداوند به ما قدرت انتخاب داده است که بر اساس این قدرت انتخاب تصمیم می گیریم که چه زندگی راچه افکاری را و چه عقاید و باورهایی را انتخاب کنیم و یادمان باشد که انتخاب های ما سرنوشت و آینده زندگی ما را رقم می زنند . پس بنابراین باید خیلی مواظب انتخاب های مان باشیم در مورد انتخاب افکار ، اینکه چه فکری را وارد مغزمان کنیم و اجازه دهیم چه ورودی هایی داشته باشیم ، آیا کنترل ورودی ها را انجام دهیم یا اجازه دهیم دوباره تلویزیون و سایر رسانه های جمعی و جامعه و فرهنگ و دوستان باورهای محدود کننده خود را به ما عرضه کنند و ما بی انتخاب در معرض این باورها قرار بگیریم ، انتخاب با خود ماست که اجازه دهیم چه چیزهایی وارد ذهن مان شود باورهای محدود کننده یا باورهای توانمند کننده ، این انتخاب خود ماست .